۱۳۹۰ مرداد ۲۹, شنبه

رسما کچلمون کرده بودن هاا!

داشتم به این فکر می کردم که همسر من در آینده، به عنوان یک پدر نسل جدید، چه فرقهایی با پدران خودمون کرده؟ خب تفاوتهایی مسلما هست. اما نکته مثبتش اینه که به یمن نت و شبکه های خبری مختلف و (متاسفانه) از دست رفتن اعتماد به اخبار تولیدی داخلی، یه فرق فاحششون اینه که به بچه ام وسط سریال، ساعت نه نمی گه: بزن کانال یک اخبار ببینیم!

۱۳۹۰ مرداد ۲۷, پنجشنبه

خدااااااااا چرا بزرگم کردی؟؟!

چند روز پیش با همسرم توی خیابون کناری خانه مان که اغلب خلوت و کم رفت و آمد هم هست قدم می زدیم. دو تا پسرک حدوداً 4 یا 5 ساله جلوی در خونشون داشتن با هم بازی می کردند و با جدیت هرچه تمامتر از باغچه های کنار پیاده رو، چوب خشک و برگ و کاغذ و این خرت و پرتها رو جمع می کردن و یه تپه کوچیک ازشون ساخته بودند. معلوم بود که می خوان آتیش درست کنن. جالب اینجا بود که هرکس از جلوشون رد میشد، یکی از پسرها که معلوم بود سردسته است، بلند - درحالی که به ورجه وورجه و کارشون ادامه می دادن- محض رد گم کنی اون یکی رو خطاب قرار می داد که: ما آتیش درست نمی کنیم! ما فندک نداریم!

یعنی پهن زمین بودم! نکن این کارو با ما! قربون اون ترفند کودکانه و ماست مالیت بشم!

۱۳۹۰ خرداد ۱, یکشنبه

سرکار استوار!!!!

در عجبم از منطق و عقل حسابگر کسانی که هزاران سال استدلال و بحث منطقی و عقلانی و اولوهی و ربانی و لدنی و فیزیکی و متا فیزیکی و ماورائی و روانشناسی و جامعه شناسی و انسان شناسی و کیهان شناسی و ... صد و بیست و چهار هزار پیامبر و کتب آسمانی و امامان و ادیان ابراهیمی و غیر ابراهیمی و شرقی و غربی و فلاسفه و علما و دانشمندان و فیزیکدانان و ریاضیدانان و تجربیون و منطقیون و عرفا و حکما و مسلمان و مسیحی و یهودی و بودایی و آسمان و زمین و ستارگان و پرنده و درخت و نبات و حیوان و نظم و علیت و و و ... را رها می کند و همه اعتقاد خود را پیوند می زند به عقل یک انسان مثل هاوکینگ و ناگهان همه چیز را قصه می بیند و جوانی خود را بر باد رفته!...

پی نوشت اول: مادر بزرگم یک ضرب المثل داره که می گه: خر وامونده معطل هشه! یعنی یه هش که بشنوه خودش راه می افته می ره. عزیر دل برادر شما که اینقدر نگران جوونی از دست رفته و کارهایی که می تونستی بکنی و به خاطر بهشت و جهنم نکردی هستی، با یک استدلال آبکی تر از استدلال هاوکینگ هم راه می افتادی.خب چرا تا حالا خودتو معطل کرده بودی بنده خدا؟؟ اگر فکر کردی چون هاوکینگ یک فیزیکدان بزرگه، پس یعنی آدم بزرگی هم هست و همه حرفاش درسته، اولاً که برادرم/خواهرم ملاکت را!! حق با آدمها شناخه نمی شه. ثانیاً همین فکرو می تونستی راجع به انیشتین هم بکنی، اما نکردی. چرا؟

پی نوشت دوم: به عنوان کسی که خودش فیزیک خونده قاعدتاً باید حرفهای یک فیزیکدان برام جالب باشه. اما بنده همینجا از همین تریبون اعلام می کنم که فیزیک خوندن در سطوح بالا و خصوصا مطالعه در ابعاد کیهانی، مثل راه رفتن روی لبه یک تیغه! می تونه چشم دلت رو هم علاوه بر چشم سر باز کنه. یا می تونه کوردلت کنه برای همیشه. در بین اساتید خودمون هم متاسفانه کسایی بوند که در این وادی ها مطالعه داشتند و به کوری افتادند. خلاصه که الا یا اهل الفیزیک! علیکم انفسکم...

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۶, دوشنبه

تقدیم به امامی که این روزها مظلومیتش دو چندان است...

یاد آن داربستهایی که رویشان با موکت پوشانده شده بود و شده بود یک دیوار که بین ما کشیده شده، رهایم نمی کند...
یاد همان دیوار موکتی که سرم را گذاشتم رویش و های های گریستم...
دلم بدجور هوای همان دیوار موکتی را کرده که کنارش بنشینم و باز هم های های گریه کنم...
عزیز دلم...
از دنیایی که تو را نخواهد بیزارم
صدها باز بیزارم
هزاران بار بیزارم
تا بینهایت و همیشه بیزارم...

تقدیم به امامی که این روزها مظلومیتش دوچندان شده است...

در میان زیارتهای شیعه، یکی از معروفترین هایش، جامعه کبیره است. قشنگش اینجاست که این زیارت از جانب حضرت امام هادی به ما رسیده. انگار که امام خودشون در این زیارت جواب کسایی که حرمتشون رو می شکنند، می دهند و خود و خاندان رفیعشون رو به همه معرفی می کنند. تا همه بدانند که  مسخره کنندگان این بزرگوار، چه کسی رو و چه شخصیتی رو به اسباب تفریح خودشون بدل کردند. البته شخصیت امام علی النقی بالاتر از این هستند که عده ای بچه صفت بی هویت روشنفکرنما بخوان ایشون رو نزول درجه بدن. شاید اگر از اون روزی که این جماعت از حضرت موسی و نوح و سلیمان و ابراهیم و...، شروع کرده بودند موضع جدی تری گرفته می شد امروز اینجا نبودیم. به هر حال گوشه هایی از این زیارت رو شما هم بخونید بد نیست.
*****
گواهی می دهم که مقام و منزلت شما از گذشته های دور ثابت بوده و در آینده نیز همچنان پایدار خواهد بود، که همانا جانهای شما و نورتان و سرشتتان یکی است و همگی پاک هستند،...
و خداوند شما رو به صورت نورهایی آفرید و گردادگرد عرش خود قرارتان داد،
تا آنگاه که با آوردنتان در این جهان بر ما منت گذارد و در خانه هایی قرارتان داد که نام او (خدا) در آنها برده می شود،
و دوستی شما را مخصوص ما کرد که همه اینها موجب شود اخلاقمان پاک شود،
نفسهایمان بی آلایش گردد
و کفاره گناهانمان باشد...
*****
حق با شماست،
در میان شماست،
از جانب شماست،
به سوی شما بازمیگردد،
و شمایید اهل آن،
و معدن آن،
و میراث نبوت نزد شماست،
و بازگشت خلق خدا به سوی شماست،
و حسابشان با شماست....
هرکه به سوی شما آید نجات یابد
و هرکه نیاید هلاک شود...
****
خداوند به شما آغاز کرد و به شما نیز ختم میکند.
و باران را به خاطر شماست که می باراند.
و آسمان را به خاطر شماست که نگه می دارد تا بر زمین نیفتد.
و به خاطر شماست که اندوه ها را برطرف می کند
و سختی ها را می زداید....
****
و به شما داده است آنچه را که به هیچ یک از مردم جهان نداده است...
****
زمین به نور شما روشن است.
و مردمان به دوستی شما رستگار می شوند....
****
سخنتان نور،
دستورتان رشد و رستگاری،
سفارشتان پرهیزگاری،
کارهایتان خیر،
خوی و عادت شما احسان و نیکی،
و شیوه شما کرم و بزرکواری،
و رفتارتان حق و راستی و مداراست.
و گفتارتان مسلم و حتمی است.
و رای شما دانش و بردباری و دوراندیشی است.
اگر از خیر و خوبی ذکری به میان آید، آغاز و ریشه و شاخه و مرکز و جایگاه و پایانش شمایید...

۱۳۹۰ اردیبهشت ۹, جمعه

۱۳۹۰ اردیبهشت ۸, پنجشنبه

فرهنگ لغات!

قهّار qahhar ]ع.[ (ص.) 1- بسیار قهر کننده، کسی که زیاد قهر می کند، نُـنُـر: « رئیس دولت بسیار مردمی ما خیلی قهّار است.» (تاریخ انقلاب اسلامی 90) 2- کینه ورز، انتقام جو. 3- یکی از نامهای خداوند است.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۶, سه‌شنبه

در جهان سومی ها اتفاق می افتد!

نتیجه برنامه هایی مثل "بفرمایید شام" هرچند که سرگرم کننده و مفرحند، متاسفانه تقویت روحیه ایراد گیری از غذای میزبان است، نه روحیه انصاف و تشکر قلبی (نه فقط زبانی) از زحمت صاحبخانه...

*: بعضیایی که ایراد گیر نمی یارن از غذا بگیرن، میگن یک کم غذا سرد بود، یا مثلا خیلی معمولی بود، یه قورمه سبزی معمولی بود (قورمه سبزیش شاخ نداشت!) چیز خاصی نبود، همه بلدن اینو، همه خوردن اونو، یا منو سورپرایز نکرد و...جمع کنین بابا!

خوشبختی از رو دیوار سر می کشه تو خونه...

راستی چقدر خوب که تو قلقلکی هستی! نتیجه اش این می شود که حتی وقتهایی که روزهای تکراری و کارهای متراکم و پیچ در پیچ زندگی، هیچ بهانه ای برای خندیدن به دست و دل آدم نمی دهد، بلند و از ته قلب می خندیم، دیوارهای خانه از صدایمان می لرزد و با ما می خندد... اینجوری می شود که فکر نکنم کسی در عمر سه ساله زندگی مشترکش به اندازه ما اینقدر بی ریا و بی دلیل، بلند بلند خندیده باشد! اینجوری می شود که هرچقدر هم دنیا بخواهد روی عبوس و اخمالویش را نشانمان دهد، شادی یک خنده نخودی تحویلش می دهد، از در خانه مان به داخل سرک می کشد، می آید و...می ماند!

۱۳۹۰ فروردین ۲۹, دوشنبه

آلمانیهایی که ما باشیم!

شمارش معکوس تایمر چراغ سبز چهار راهه از 69 شروع می شه!چرا69 خب؟ چرا 70 نه مثلا؟ داشته باشید دقت زمانبندی رو که در حد ثانیه است! خیلی به خودمون امیدوار شدم!!

۱۳۹۰ فروردین ۲۸, یکشنبه

Gone With The Wind



Tara! Home. I'll go home
 And I'll think of some way to get him back
 After all... tomorrow is another day
تارا! من برمیگردم به تارا!
اونجا یه فکری برای برگردوندنش میکنم.
هرچی باشه...فردا هم روز خداست

/برباد رفته/

big loser!

آنانکه محیط فضل و آداب شدند
در جمع علوم، شمع اصحاب شدند
ره زین شب تاریک نبردند برون
گفتند فسانه ای و در خواب شدند
...
/عمر خیام/

۱۳۹۰ فروردین ۲۳, سه‌شنبه

مخاطب شناسی بوق!

دیدین تا حالا توی یک ترافیک سنگین، بعضی ماشینا که ته ترافیک وایستادن همین که چراغ راهنما سبز می شه، شروع می کنن به بوق زدن؟! یعنی منظورشون اون ماشین اولیه ست که تندتر بده تا چراغ قرمز نشده؟!! یا منظورشون همین ماشین جلوییه است که بوقو دست به دست کنه بده به اون ماشین اولیه تا چراغ قرمز نشده؟؟!

۱۳۸۹ بهمن ۱۷, یکشنبه

رو به مثابه ی سنگ پای قزوین!

طرف تمام نوشته های بچه های گودر رو بدون ذکر منبع گذاشته تو وبلاگش، اونوقت زیرش هم زده:
کپی نکنید، این مطلب و عکس مختص همین وبلاگ می باشد من راضی نیستم دیگه خود دانید! (بابا اتمامِ حجت!، بابا دو قورت و نیم باقی! مختص! کپی رایت! بابا نویسنده ی دل نازکِ دل شکسته ی ناراضی در اثر رعایت نشدن حق تألیف اثرت!!)

پ.ن1: 60-70 درصد مطالبش (اینجا) رو که خودم با همین دو تا چشمای خودم تو گودر خوندم، بقیه اشو دوستان می تونن بگن. جمله بالا رو توی پستای اواخر دی دیدم.
پ.ن2: حتماً گودریه! به قول طغرل هَی وایِ من! هَی وایِ من!

۱۳۸۹ بهمن ۱۶, شنبه

مصر جدید به مثابه گیف مووی!

تا لود شدن کامل، لطفاً شکیبا باشید!

Missing You

یک زخم، یک درد توی خودش داره:

I know I promised that I would try
But I miss you And it's killing inside

I wish this could be
A happy song
But my happiness disappeared
The moment you were gone
Don't think I ever believed that
This day would come
Now all I'm feeling
Is lost and numb

And ohhh I know I promised
Mmmm that I would try

But I, yes I, miss you
And it's killing inside

I'll always be thankful
For the time we had
We were blessed
I should celebrate
But I feel too sad
All the wonderful memories
Just make me fall apart
And it feels like somebody's
Stabbed me in my heart

And ohhh I know I promised
Mmmm that I wouldn't cry

But I, yes I, miss you
And it's killing inside
Ooh well I, yes I, miss you
Want you by my side

Walking, holding hands
Talking, making plans
Touching my heart my soul

I wish this could be
A happy song
But my happiness disappeared
The moment you were gone
Tell me it's not happening
Say it's not as it seems
Tell me that I'm gonna wake up
It's just a bad dream
Please tell me that it's fiction
Tell me it's just a lie
Whatever you choose to tell me
Please say he didn't die

And I, yes I, miss you
And it's killing inside
Ooh well I, yes I, miss you
Want you by my side
Ooh well I, miss you
Want you by my side
Back here by my side
Here by my side

۱۳۸۹ بهمن ۱۱, دوشنبه

سوال نوستالژیک!

- شما فارسی تا کجا خوندین؟ ما (مثلاً!) دهقان فداکاریم!

(بچه که بودیم، وقتی به هم سن و سالای خودمون می رسیدیم)

درویش!.... تدبیر نیست!

محض رضای خدا مسئولیت پذیر باش و راهی را که خودت انتخابش کرده ای، بی هیاهو طی کن. غر سختی هایش را به دیگران نزن! باور کن فقط این تو نیستی که سختی می کشی! همه یه جورهایی درگیر مشکلات خودشانند، فقط شاید مثل تو خیلی آنها را همه جا، جار نمی زنند!
راه انتخابی خودت است، به جای نق زدن دوستش داشته باش!

۱۳۸۹ بهمن ۸, جمعه

یکی از رمانتیک ترین آهنگهایی که تا به حال شنیدم



 it's what you do to me
it's what you do to me
...


?What's it like in New York City
I'm a thousand miles away
But girl, tonight you look so pretty
Yes you do
Times Square can't shine as bright as you
I swear it's true

Hey there Delilah
Don't you worry about the distance
I'm right there if you get lonely
Give this song another listen
Close your eyes
Listen to my voice, it's my disguise
I'm by your side

Oh it's what you do to me
Oh it's what you do to me
Oh it's what you do to me
Oh it's what you do to me
What you do to me

Hey there Delilah
I know times are getting hard
But just believe me, girl
Someday I'll pay the bills with this guitar
We'll have it good
We'll have the life we knew we would
My word is good

Hey there Delilah
I've got so much left to say
If every simple song I wrote to you
Would take your breath away
I'd write it all
Even more in love with me you'd fall
We'd have it all

Oh it's what you do to me
Oh it's what you do to me
Oh it's what you do to me
Oh it's what you do to me

A thousand miles seems pretty far
But they've got planes and trains and cars
I'd walk to you if I had no other way
Our friends would all make fun of us
and we'll just laugh along because we know
That none of them have felt this way
Delilah I can promise you
That by the time we get through
The world will never ever be the same
And you're to blame

Hey there Delilah
You be good and don't you miss me
Two more years and you'll be done with school
And I'll be making history like I do
You'll know it's all because of you
We can do whatever we want to
Hey there Delilah here's to you
This one's for you

Oh it's what you do to me
Oh it's what you do to me
Oh it's what you do to me
Oh it's what you do to me
What you do to me

۱۳۸۹ بهمن ۲, شنبه

Trying to figure out this life


It's a damn cold night
Trying to figure out this life
Won't you take me by the hand
Take me somewhere new




I'm standing on the bridge
I'm waiting in the dark
I thought that you'd be here by now
There's nothing but the rain
No footsteps on the ground
I'm listening but there's no sound

Isn't anyone tryin’ to find me
Won't somebody come take me home

It's a damn cold night
Trying to figure out this life
Won't you take me by the hand
Take me somewhere new
I don't know who you are
But I... I'm with you
I'm with you

I'm looking for a place
I'm searching for a face
Is anybody here I know
'Cause nothing's going right
And everything’s a mess
And no one likes to be alone

Isn't anyone tryin’ to find me
Won't somebody come take me home

Why is everything so confusing
Maybe I'm just out of my mind
Yeah.. yeah.. yeah!..yeah.. yeah,
It's a damn cold night
Trying to figure out this life
Won't you take me by the hand
Take me somewhere new
I don't know who you are
But I....! I'm with YOU
I'm with YOU

۱۳۸۹ دی ۲۸, سه‌شنبه

۱۳۸۹ دی ۲۷, دوشنبه

اعوذ بالله من تخیلاتکم!

و از خوشبختی انسان آن است که به خاطر هر حرفی که می زنه مجبور نباشه به بیست نفر توضیح بده که یعنی چی و چرا و منظورت چی بود و این برنامه ها!
و صد البته خوشبخت تر کسی است که از هر حرفش معانی توهمی استخراج نکنن!

۱۳۸۹ دی ۲۶, یکشنبه

روز یکشنبه 26 دی! خودت میدونی چه لذتی به من دادی؟!

صبح ساعت 9 بلند شدم. بیرون همه جا سفید بود.
هوای برفی،
پشت پنجره،
خانه گرم و مطبوع،
تنهایی،
سکوت و آرامش،
ولو روی مبل،
یک لیوان نسکافه و بیسکوییت،
فیلم غرور و تعصب رو نگاه کردم.
بعداز ظهر هم قدم زدن روی برفها با این.
یعنی من رسماً به امید بودن همین روزهاست که زندگی می کنم!

۱۳۸۹ دی ۲۵, شنبه

My Immortal

These wounds won't seem to heal
This pain is just too real
There's just too much that time cannot erase



I'm so tired of being here
Suppressed by all my childish fears
And if you have to leave
I wish that you would just leave
Because your presence still lingers here
And it won't leave me alone

These wounds won't seem to heal
This pain is just too real
There's just too much that time cannot erase

When you cried I'd wipe away all of your tears
When you'd scream I'd fight away all of your fears
And I've held your hand through all of these years
But you still have all of me

You used to captivate me
by your resonating light
But now I'm bound by the life you left behind
Your face it haunts my once pleasant dreams
Your voice it chased away all the sanity in me

I've tried so hard to tell myself that you're gone
But though you're still with me
I've been alone all along


۱۳۸۹ دی ۲۴, جمعه

غرور و تعصب



لیزی: چرا آن دو دفعه که اینجا آمدی آنقدر نسبت به من محجوب و خجالتی بودی؟ چرا مخصوصا وقتی اینجا می آمدی خودت را طوری نشان می دادی که گویا کمترین توجهی نسبت به من نداری؟
دارسی: زیرا تو سخت و جدی بودی و هیچ به من رو نمی دادی.
لیزی: من مشوش و مضطرب بودم.
دارسی: من هم همین طور بودم.
لیزی: آن روز که برای صرف ناهار اینجا آمدی باید بیشتر با من حرف می زدی.
دارسی: کسی می تواند بیشتر حرف بزند که اینطور غرق احساسات خود نباشد...